داستان قسمت ۲۱۲ سیب ممنوعه
داستان قسمت ۲۱۲ سریال ترکی سیب ممنوعه
داستان کامل و خلاصه قسمت ۲۱۲ سیب ممنوعه
فردای روز بعد اول نادر ، اندر را صدا می زند او میگوید هر طور که شده باید ییلدیز را برای ازدواج راضی کنی
چرا که اگر او را راضی نکنی کار خیلی سخت می شود. این قضیه شبیه می شود به یک تهدید ضمنی
او بشدت عصبیست و میگوید به هر حال بهتر بود جلوی چشم همه جواب مثبت نمی داد که الان مجبور شود رد کند
اندر می گوید که توان راضی کردن ییلدیز را ندارد و نمی تواند به زور این کار را انجام دهد. اما نادر به او میفهماند که راه جل بر عهده ی خودت است. باید راهی پیدا کنی
در سکانس بعدی یکی از دوستان انجمن ییلدیز به اون زنگ میزنه و به او میگوید برای محصوله پوره سیب سرمایه گذار پیدا شده است
ییلدیز سریعا خوشحال می شود و سعی می کند تا یک قرار ملاقات را ترتیب دهد.
در خانه کایا، خواهر شیطان صفت و مرموزش از خدمتکار میخواهد تا در ازای دریافت مبلغی پول برای او جاسوسی کند
اما خدمتکار حاضر نمی شود این کار غیر انسانی را انجام دهد. برای همین شاهیکا حرصش میگیرد و دوست دارد هر طور که شده او اخراج شود.
سرمایه گذار به ییلدیز می گوید محصول پوره سیب را میخواهیم با نام و برند شرکت خودمان تولید کنیم. اما در عوض آن مبلغ ۵۰۰ هزار دلار دستمزد به شما خواهیم داد
او خوشحال می شود و برای بستن قرارداد پیش کایا می رود چون به مشورت یک وکیل نیاز دارد
هنگام شب ، اندر پیش دوستش ییلدیز می رود و سعی دارد تا او را برای ازدواج با نادر تشویق کند چرا که از تهدید شدن واهمه دارد با این حال ییلدیز می گوید. تصمیم من قطعی است و او را نمی خواهم
شاهیکا در خانه خود را ناراحت نشان می دهد. او میگوید هر چه می گردم دستبند را پیدا نمی کنم. من به خدمتکار مشکوکم
کایا با عصبانیت و پرخاش به او می گوید بهتر است که حرف دهنت را مزه مزه کنی
خدمتکار آشنای اندر است و از خواهرش می خواهد بی دلیل به کسی تهمت نزند
عملی نشدن نقشه شاهیکا در قسمت ۲۱۲ سیب ممنوعه:
در قسمت ۲۱۲ داریم:
شاهیکا برای عملی کردن نقشه اش و اخراج کردن خدمتکار وارد اتاق او می شود و میگوید من باید اتاقت را بگردم. در همین حال سر و کله ی اندر پیدا می شود و میگوید که دستبند پیش من است
من از روی میز آن را برداشتم تا گم نشود. شاهیکا بشدت جا میخورد…
کایا از دست خواهرش عصبانیست و بنابراین به او می گوید تا باید از خدمتکار خانه معذرت خواهی کنی……
شاهیکا حرصش می گیرد اما مجبور می شود این کار را انجام دهد
چیزی که مشخص است. پیشنهاد جاسوسی که شاهیکا به خدمتکار داده بود را اندر فهمیده است برای همین چون میدانست برای او پاپوش درست می کند کمکش کرد
جانر به همراه ییعیت به کلوب می رود و دوست جدید لیلا را آنجا می بیند اما در لبلای حرفهایش می فهمد که این پسر علاقه ای به لیلا ندارد و تنها به خواست مادرش با اوست
ییعیت از شنیدن این حرف ها بشدت عصبانی می شود
در سکانس بعد، لیلی با حالیت تماس می گیرد اما هالیت میگوید من فردا پیشت می آیم و الان نمی توانم. فردا می آیم تا صحبت کنیم
برای همین هم لیلی نگران می شود. در فردای آن روز هالیت به خانه همسر سابقش می رود او شروع می کند به کنایه زدن به همسر سابقش در مورد ازدواج با نادر
ییلدیز به شوهر سابقش می گوید که من از آن ازدواج منصرف شدم
هالیت هم در دلش احساس خوشحالی می کند….
زهرا برای آنکه فالور خریداری کند. جواهراتش را برای فروش می برد.
این هم از داستان قسمت ۲۱۲ سریال سیب ممنوعه——–این ترکی زیبا را از دست ندهید
- دیدگاها ، پس از تایید مدیران سایت منتشر خواهند شد.
- دیدگاهای انگلیسی یا غیر مرتبط با مطلب منتشر نخواهند شد.