داستان قسمت ۶۰ سریال ترکی هرجایی
داستان قسمت ۶۰ سریال ترکی هرجایی تردید
داستان سریال ترکی هرجایی تردید قسمت ۶۰
میران با صورتی خشمگین به آزاد نگاه میکنه و بعد به طرفش اسلحه میکشه. آزاد رو به ریان میکنه و میگه من میدونم این مرتیکه تو رو به زور اینجا نگر داشته
ریان در جواب فریاد میزنه و میگه که من به اختیار و اراده ی خودم اینجا اومدم و به هیچ کسی ربطی نداره
بعدش از میران میخواد تا آزاد رو به حال خودش رها کنه اما خون جلوی چشمان آزاد رو گرفته و عزیزه که فرصت رو مناسب میدونه این موضوع رو به میران گوشزد میکنه. اون میگه دشمن تا خونه ات اومده و میخواد زنتو هم ببره. تو قصدی برای مجازات کردن دشمن نداری؟
میران دستاشو روی ماشه قرار میده و میخواد فشار بده که ریان میگه اگر این کارو کنی من هیچ وقت نمی بخشمت
برای همین میگه درو باز کنید تا بره پی کارش چون تحمل دوری ریان رو نداره
آزاد میگه من میرم ولی مطمئن باش این قضیه رو اینجا تموم نمیکنم. اینو بهت قول شرف میدم که این قضیه رو اینجا تموم نکنم
بعدش اسلحه ش رو زمین میندازه و میره. عزیزه خدمتکارشو صدا میزنه و میگه لا اقل تو اصله رو بردار
میران به اتاقش میره درحالیکه خیلی عصبانیه و بدنش هم میلرزه
اون میگه اگر بار دوم آزاد رو این نزدیکی ها ببینم زنده ش نمیذارم. بعدش میگه تو دیگه حق نداری با خانواده ت مصاحبت کنی دیدی که
اونا میخواستن مارو بکشن
ریان فریاد میزنه و میگه از کجا اینقدر مطمئنی که کار خانواده ی منه. خانواده ی من اصلا و ابدا در این موضوعات دخالتی نمی کنن
میران میگه تو از کجا میدونی که کار اونا نیست. مگه قبلا هم نمیخواستن تو رو بکشن؟ من دیگه نمیتونم اجازه بدم تو رو ازمن بگیرن
ریان به اون نگاه میکنه و میگه من به تو که میخواستی قصه ی عشق رو دوباره بنویسی یه فرصت دوباره دادم نه اینکه بخوای انتقام بگیری………. میران هم از صحبت های عشقش حسابی منقلب میشه
نگرانی زهرا در مورد دخترش در قسمت ۶۰ هرجایی:
زهرا بیش از همه نگران جون ریان هست و در این میان جهان و نصوح رو مقصر میدونه .
اون میگه این اتفاقات همه ش تقصیر شماست. شما نذاشتید تا دخترم یه نفس راحت بکشه . اون گریه میکنه و میگه دخترمو بهم برگردونید
ملیکه اونو به اتاق می بره و با ریان تماس میگیره. زهرا وقتی صداها رو میشنوه آروم میشه
ریان بیقرار میشه و از میران میخواد تا اونو به دیدن مادرش ببرن
میران قبول میکنه اما عزیزه سد راه اونا میشه و میگه من همون اول بهت گفتم دیگه به هیچ وجه خانواده ت رو نمیبینی
میران میگه ما از مرگ برگشتیم و ریان میتونه مادرشو ببینه …عزیزه از این نافرمانی به ستوه میاد
ریان در ماشین به میران میگه شنیدم که به مامان بزرگت توی ماشین گفتی میخوای با خونواده ات تسویه حساب کنی
هم میخوای منو نگه داری و هم انتقامت رو
میران میگه من خیلی تلاش میکنم که تو رو راضی و خوشحال نگه دارم ولی متاسفانه تو درک نمیکنی
بعد از اینکه بحثشون بالا میکشه . زهرا با اشتیاق فراوان دخترشو بغل میکنه و میگه باید همراه من به مزرعه خود برگردی
میران دستای ریان رو فشار میده و میگه ما الان دیگه زن و شوهریم
زهرا با چهره ای عصبانی نگاهی عاقل اندر سفیه میکنه و میگه خیلی سخته که یه مادر منتظر مرگ دخترش باشه
میران میگه من پدر و مادر نداشتم و اصلا نمیدونم چه حسی داره این کارا ولی میدونم بچه بودن چه حسی به آدم میده. اجازه بده من فرزندت باشم چون برای دخترت حاضرم جونمو بدم
اشک های زهرا در قسمت ۶۰ سریال هرجایی تردید
در قسمت ۶۰ پس از این مشاجرات:
زهرا آروم میشه و اشک ریزان از ریان جدا میشه
مطالب پیشین:
خب تا اینجای کار یکی از محبوب ترین و بهترین سریال ها شده است این تردید. ماهیت عشق و نفرت و انتقام و این مسائلی که با روبرو هستیم برای همه ی ما ممکن است جذابیت هایی داشته باشد.
اما برای من جای سوال دارد که چرا دو اسم کاملا متفاوت را برای مجموعه انتخاب کرده اند و اصلا چه دلیلی دارد که این همه اسامی با یکدیگر متفاوت باشد
شاید هم ترجمه ی فارسی آن چنین است و در ترجمه ی زبان اصلی آن با چیز دیگری روبرو هستیم.
عشق ما بین ریان و میران در نوع خود بسیار حائز اهمیت است و نمی توان از آن صرف نظر کرد.
اینکه نهایتا قرار است بعدا چطور و از چه طریقی انتقام گرفته شود میتواند بیننده را پای سیستم میخکوب کند و به او بفهماند چطور می تواند بهترین ها را شاهد بود.
در قسمت ۶۰ هرجایی میران در پی حوادث گذشته سعی میکند مسیر خود را مشخص تر کند و در مورد ادامه مسیر تصمیم گیری بهتری داشته باشد.
در هر صورت ما منتظریم ببینیم قرار است در این اپیزود چه اتفاقاتی را شاهید باشیم
اگرجه این اپیزود هنوز منتشر نشده است با این وجود می رود تا یکی از بهترین اپیزود ها باشد…..
- دیدگاها ، پس از تایید مدیران سایت منتشر خواهند شد.
- دیدگاهای انگلیسی یا غیر مرتبط با مطلب منتشر نخواهند شد.