داستان قسمت ۹۴ سریال هرجایی ترکی تردید 94 | دانلود شبانه

داستان قسمت ۹۴ سریال ترکی هرجایی / تردید ۹۴

خلاصه داستان سریال ترکی هر جایی قسمت ۹۴

ریان به اوستا گابریل اصرار میکنه تا بیشتر فکر کنه . اون مطمئنه که اشتباه کرده  و این انگشتر رو هازار سفارش داده

فیلپوس وقتی می بینه که ریان خیلی اصرار میکنه بهش میگه پدرت بهت دروغ گفته .

ریان داد میزنه و میگه حتما کار عزیزه هست که شما با کار اون تهدید شدید

 ریان با درماندگی تمام از خانه فیلیپوس خارج میشه و به میران میگه سفارش انگشتر کار پدر تو بوده

میران یه نفش راحت میکشه و به ریان میگه اما اون ها دروغ میگن . من مطمئنم که پای مادر بزرگت در میونه

اول نامه گم شده و حالا هم انگشتر دروغ از آب در اومده . من دست بردار نیستم و بالاخره به زودی زود واقعیت رو به همه ی شما نشون میدم

میران داد میزنه و میگه هدفت این نیست حقیقت رو پیدا کنی . تو فقط میخوای پدرتو بی گناه جلوه بدی. بعد هم با ناراحتی سوار ماشین میشه و میره

گریان و خشمگین شدن ریان در قسمت ۹۴ سریال ترکی هر جایی

در قسمت ۹۴ داریم:

ریان خشمگین و گریان میشه و به سمت جاده میره

فیلیپوس به خدمتکار عزیزه میگه لطفا هرچه زودتر خونه ی اون ها رو ترک کن

بعد از اینکه محمود میره گابریل به پسرش میگه . وقتی من از دنیا رفتم پیش اون دختر برو و حقیقت رو بهش بگو

از اون طرف کسی که ریان و میران رو تعقیب میکنه. به شخص پشت تلفن گزارشاتی میده

که خدمتکار عزیزه بتونه کارشو انجام بده و ریان و میران هم در حال دعوا از هم جدا میشن

میران باز بر میگرده و ریان عصبانی رو سوار ماشین میکنه
اما هنوزم میران با ریان خیلی سرسنگین برخورد میکنه . میران دوس داره تا بیشتر با هم وقت بگذرونن

اون ها وقتی به خونه ی مادر و پدر ملیکه میرسن آزاد منتظره . آزاد رو به ریان میکنه و میگه:

ما دوس داریم تو از این آقا دور باشی ولی تو خودتو به این میچسبونی

اون رو به ریان میکنه و میگه . اگر عموم از ما نخواسته بودن ، الان زیر تلی از خاک بودیم.

تو و ریان هیچ آینده ای ندارید

میران میگه عموت چون میدونه من از پله ها نیافتادم . نمی خواسته آسیبی به من برسونه

در ضمن اینم بدون ریان زن منه و نمیخوام تو رو اطرافش ببینم

ریان به آزاد میگه من خودم تصمیم میگیرم که چیکار کنم و قراره با کی باسم . کسی که باید حقیقت رو بدونه و انتقام بگیره میرانه و نه یکی دیگه و از میران میخواد تا از اون جا بره

سپس انگشتر رو به آزاد نشون میده و ازش توضیح میخواد که کجا رفته بود و آزاد رو سرزنش می کنه که به جای کمک مانع کارش بشه

آزاد میگه من میدونم عموم بیگناهه و اصلا لازم نیست چیزی رو بتونم ثابت کنم.

میران در این موضوع ربطی به من نداره . ضمن اینکه دوس دارم به جای میران به من اعتماد کنی چون من فقط به تو فکر میکنم.

ریان میگه من ابدا دست بردار نیستم تا زمانیکه بی گناهی پدرم اثبات نشه

داد کشیدن های الیف در قسمت ۹۴ سریال هرجایی تردید

در قسمت ۹۴

الیف ، سر میز و در عمارت اصلان بی بر سر مادرش داد میکشه . اون به مادرش میگه ما همه مون مثل اسباب بازی هات هستیم. من دوس ندارم مثل تو بی وجدان باشم. دوس ندارم ساکت باشم

عزیزه از حرف های الیف به شدت عصبانی میشه و فیرات و میران هم از راه میرسن

الیف به عزیزه میگه به خاطر انتقام و کینه های تو ، ریان به میران هیچ اعتمادی نداره

میران به نظرم زنشو از دست داد. چون اون تنها دلخوشیش بود

عزیزه با حیرت و تاسف زیادی به میران نگاه میکنه و میران میگه :

درسته من به هازار خون دادم چون نمیخواستم ریان ازم متنفر بشه

الیف در ادامه میگه: دیشب دیدم ، دهان زن عمو سلطان توسط سه تا مرد بسته شده و دارن به دستور مادر بزرگ اونو به تیمارستان می برن

میران با تعجب از سلطان در این خصوص سوال می پرسه و سلطان از ترس عزیزه موضوع رو انکار میکنه و به اتاق خودش میره

ولی به گونول اعتراف میکنه که الیف درست دیده و عزیزه به خاطر اینکه واقعیت رو به میران میگه میخواد اونو تنبیه کنه

بالاخره اون زن انتقام پس میده . گونول خشمگین میشه و به حیاط میره و فیرات هم وقتی اونو می بینه میگه

با توجه به حرفات ، فکر نمیکنم الیف دروغ گفته باشه

عزیزه حرفاشو میشنوه و میگه ، به جای این حرفا چرا به من خبر ندادی

نمیدونی که میران به هازار خون داده

مگه تو خودتو جزء این خانواده نمی دونی

فیرات بدون ترس و البته محکم جواب میده و میگه ترجیح دادم که میران خودش به شما بگه چی شده

آزاد، ملیکه و ریان رو به خونه می رسونه و زهرا از ریان می پرسه چرا زود برگشتید

ملیکه سعی میکنه یه دروغی رو سرهم بندی کنه ولی آزاد جواب میده :

ریان با میران پنهانی قرار داره و سرخود کارهایی انجام میده

ریان خیلی خشمگین میشه و جواب میده : من سکوت میکنم تا زمانیکه بی گناهی پدرم اثبات نشه

اون به مادرش توضیح میده و میگه به کسی مربوط نیست که من از عشقم گذشته ام ولی من نمی تونم از پدرم بگذرم

زهرا به اتاق ریان میره و ریان بهش میگه : اجازه نمیدم شرف پدرم لکه دار بشه و زیر سوال بره

باید بتونیم واقعیت رو کشف کنیم. خودم و میران

زهرا بش میگه: تو حتما باید طلاق نامه را امضا کنی و نباید با میران دیداری داشته باشی. این کار را به خاطر پدرت انجام بده

ریان شروع میکنه به گریه کردن و هرچه تلاش میکنه نمی تونه کاغذ رو امضا کنه

خب عزیزان داستان قسمت ۹۴ سریال ترکی هرجایی تردید را برای شما منتر کردیم. با سایر اپیزود های این سریال زیبا در خدمت ما هستیم